پرگار

دل مشغولیها و روزمره ها

پرگار

دل مشغولیها و روزمره ها

قرآن

"علی در تگزاس" یه نظر خواهی کرده بود ببینه چند نفر از جماعت وبلاگ نویس و وبلاگ خوان، چقدر قرآن خوندن. منم نوشته بودم که دوست دارم بیشتر بخونم و البته با تفسیر، اونم تفسیر المیزان. یه جوابی هم گرفته بودم که فکر کردم بهتره من اینجا جواب بدم:

من نمی فهمم چرا به قرآن که می رسه به تفسیر نیازی نیست! مثنوی و حافظ هم احتیاج به تفسیر دارن! خیلی از فیلم ها و کتاب ها هم نیاز به تفسیر دارن. معنی تفسیر هم اینه که فراتر از لایه ظاهری مفاهیم عمیق تری وجود داره نه اینکه اون معنی ظاهری کلا غلط باشه. اصلا چرا راه دور بریم؟ توی خیلی از گفتگوهای روزانه با یک دوست ممکنه اشاراتی را به کار ببریم که نفر سومی که اون اشارات را ندونه اصلا سر در نیاره. خیلی وقتا یه جوک را لازمه واسه کسی که دوزاریش صاف نیست توضیح بدیم.
اگه درباره هر چیزی بخواهیم تحقیق کنیم باید زمان و مکان و شرایطش را هم در نظر بگیریم.
یه بحثی که "نو اندیشان دینی" مطرح می کنند اینه که پیغمبر اسلام برای این خاتم پیامبران است که انسان به دوران عقلانیت وارد شده است. قوانین اجتماعی با توجه به خصوصیات یک جامعه مطرح، باز نگری یا حذف می شوند. از این دیدگاه هنگام خواندن قرآن هم خوبه که از شرایط جامعه ای که قرآن در آن نازل شده آگاه باشیم.
من فکر می کنم دین گریزی نسل ما و نسل جوان تر حاصل سیاست بازی هایی بوده که دیدیم و سبب شده حتی قرآن را هم نتونیم بی پیش فرض بخونیم.

ضمنا در مقایسه با کتاب مذهبی ادیان دیگه، قرآن قابل فهم تره. اوستا زیباست . انجیل تمامش داستانه و کتاب های روانشناسی که روی کلام و قدرت آن، و یا درباره جملات تاکیدی صحبت می کنند همه تفاسیر انجیل هستند. متون هندو هم که تماما استعاره است و بی تفسیر نمیشه ازش سر در آورد.

نتونستم اون جور که می خوام فکر ها مو مرتب کنم و شسته رفته بنویسم. اما خب علاقمندان برای دسترسی به منابع فکر نکنم مشکلی داشته باشند.