بعضی وقتها عجیب حرص می دی. اینقدر که با خودم فکر میکنم از کی اینقدر غریبه شدی؟
بعضی وقتها می شی اون محافظه کاری که من هیچ وقت تحملش را ندارم، به خودم میگم چطور با این محافظه کاریت، با هم کنار اومدیم تا حالا؟
من کله خرم، تو محافظه کاری.
من بال بال می زنم، تو کارت را آروم آروم پیش می بری.
من ایده آلیست و شکاک و خود منتقدم، تو اهل آرامش و اطمینانی.
من دلبسته ی فرصت هاییم که یکبار در زندگی پیش میاد، تو میگی اونی که یه بار در زندگی پیش میاد اونقدر مهم نیست، چیزای موندگارو بچسپ!
عجیب اینه که این تفاوت ها گاهی ما را مکمل هم می کنند و گاهی هم می خوام از دستت سر به بیابون بذارم!
اینجا نیومدم که منصف باشم! اینجا اومدم که غر بزنم!
ادامه دارد!
غرهات قشنگ بود
غر زدن از ملزومات زندگی است !
کنار اومدن به این شکل یه هنر بزرگه که از هر دوفری بر نمیاد. تبریک می گم.:)
غر میزنیم، پس هستیم! و فقط با بودن راضی نیستیم: وضعیتی بهتر از این را میخواهیم، خودش خیلی خوبه.
فکر بدی نیست... غر زدن تو وبلاگ هم کار تامل برانگیزیه! باید یک موضوع «غر زدنها» هم تو وبلاگم راه بندازم. بالاخره باید یه جایی راحت نشست و غر زد یانه؟ ولی پشت غر زدن هاتون سایه یک خانواده راحت و صمیمی پیداست. تبریک.
راستی ممنون از کامنت روحیه بخشتون! چیزی که اینروزها به شدت بهش نیاز دارم!
بازم ممنون
دوست عزیز.
اولان خوشحال شدم از اشناییت.دوما به خدا این چیز هایی که گفتی این طور نیست.مردم ایران وضعشون خوبه خوبه. جز چند تا قشر کوچیک که من هم از اون قشرم.خوشحالم که با وبلاگ انار اشنایی من رو می شناسی؟
دوشت عزیز من خیلی دوست دارم از طریق اشنایی با دوستان جدیدی مثل شما رشد کنم در تمام ابعاد
ازت ممنون می شم
من رو لینک کنی
معرفی خودم هم
پارسا دانشجویی کوشا که شاگرد اول یود اما الان نیست.دپرس بی پول ببی پارتی سخت کوش
بچه مثبت اما خسته از مثبت بودن
ممنون از توجهت
ازدواج موقت یا استامینوفن
سلام من اومدم از وبلاگ سفرنامه که از سفارت ابوظبی تعریف کردین کاش درباره امریکا بیشتر می نوشتی خوش به حالت آه که لاتاری برنده شدی با دل پاکت که مانند اینه هست برایم دعا کن التماس دعا